اطلاعیه
بسته ویژه راهیان نور
کیف ویژه راهیان نور ( طرح لباس خاکی)

جديدترين محصولات
منو اصلي
خبرنامه
جهت عضويت درسيستم اطلاع رساني سايت ايميل خود را وارد كنيد.
پس از ارسال، ایمیلی براي شما فرستاده می شود ، که شما باید روی لینکی که در ایمیل هست کلیک کنید تا عضویت شما تایید گردد .
خاكريز

رفته بودیم جنازه شهدا را بکشیم عقب. از موانع که گذشتیم رسیدیم به اولین شهید.

حاج مهدی گفت : «این رو ول کنید، بریم جلوتر.»

 چند تا از شهدا را برگرداندیم عقب که دشمن متوجه شد و شروع کرد به تیراندازی.

 مجبور شدیم برگردیم عقب.

 بعدا فهمیدیم آن جنازه اول برادر حاج مهدی بوده.

توصيه مي شود ...

يادگاران 7 [كتاب خرازي] يادگاران 7 [كتاب خرازي]


۱ جلد كتاب
۱۱,۰۰۰ ريال
پديد آورنده : فاطمه غفاري
انتشارات : روايت فتح
[ بازديد : ۵۳۹۸ بار ]

�يادگاران� عنوان كتاب هايي است كه بنا دارد تصويرهايي از سال هاي جنگ را در قالب خاطره هاي بازنويسي شده ، براي آن ها كه آن سال ها را نديده اند نشان بدهد . اين مجموعه راهي است به سرزميني نسبتا بكر ميان تاريخ و ادبيات ، ميان واقعه ها و بازگفته ها . خواندنشان تنها يادآوري است ، يادآوري اين نكته كه آن مردها بوده اند و آن واقعه ها رخ داده اند ؛ نه در سال ها و جاهاي دور ، در همين نزديكي .

حسين خرازي در اصفهان ، يك روز جمعه ي كاه كحرم به دنيا آمد . سر نترسش كه از كودكي داشتش ، كاري كرد كه سر از تبعيد در بياورد ؛ فرستادنش ظفار ؛ عمان . فرار كرد . خيلي نگذشته بود كه انقلاب شد . با دوستانش سامان دادن اوضاع آشفته ي آن روزها را شروع كردند ؛ اصفهان ، كردستان ، بعد هم جنگ .

مروري بر كتاب
توي عمليات فاو يكي از بچه هاي غواصي زخمي شده بود .
مدام تماس مي گرفت � شفيعي حالش خوبه ؟� گفتيم � آره حسين آقا . مطمئن .�

گفت � بايد هم خوب باشه . حالا حالاها كارش داريم . اصلاً گوشي را بده به خودش.� به بچه هاي امداد بي سيم مي زد بروند بياورندش عقب .

مي گفت � حتماًها!� يكي از پيغام هاش را نشنيدم .

از بي سيم چيش پرسيدم � چي مي گفت ؟� گفت �بابا! حسين آقا هم ما رو كشت با اين غواصاش .�

امتياز :